به مناسبت روزجهانی لغو برده داری
و روز بین المللی مبارزه با برده داری
و روز بین المللی یادبود والغاء تجارت برده
شعر و سروده بسیار زیبا از بانو دل آرا شرکا رو تقدیم شما خوانندگان گرامی میکنم .
در دستانم بود روزنامه ای
نوشته بود در بالای صفحه
روز جهانی لغو برده داری
بود در زیر آن متن
چند عکس تأثرانگیز
با دیدن آن صحنه ها
اشکم فرو ریخت
دیدم چهره بَرده گانی
از کشورهای گوناگون
که خورده بودند فریب
و ربوده شده بودند
با زور و تهدید
گمارده بودند آنها را
در کارهای سخت و اجباری
در معدن و کارخانه
یا که گدایی و ازدواج اجباری
در دنیای مدرن امروز
چنین ظلمی
جای تعجب داشت
غمگین شد دلم به حال آن
نگون بختان سیه روز
تسکین دادم دلم را
و گفتم دل آرا
شاید که فردا
تمام مردم دنیا
جمع شدند و یک صدا
برکندن ریشه
ظلم و ستم را از دنیا
( دل آرا شرکاء )
2/5/99
23 اوت ( آگوست )
23-8-2020
23-7-2020
به مناسب روز ادبیات کودکان و نوجوانان
و روز جهانی کتاب کودک
این سروده و شعر زیبا از بانو دل آرا شرکا رو تقدیم شما و همه کسانی که عاشق فرهنگ کهن ایرانی هستند می کنم .
یکی بود و یکی نبود
زیر گنبد کبود
توی یک آپارتمان کوچک
کوچولویی بود ناز و قشنگ
ولی بود پرخاشگر و زودرنج
پدر و مادرش بودند شاغل
او تنها بود در عصر حاضر
اتاقی داشت پر اسباب بازی
از اسپایدرمن و آدم آهنی
در دلش
او دوست نداشت آنها را
او می رفت در عالم مجازی
با تبلت و گوشی
او می کشت همنوعان مجازی
در آن عالم خیالی
یا که می دید تلویزیون
با آن کارتون های
ترسناک و پر توهم فضایی
تا اینکه بعد سالهای دور
مادر بزرگ دل آرای او
رسید از آن راه دور
تا که دید نوه رنگ پریده رنجور
او را کشید در آغوش پر مهرخویش
از آن روز مادر بزرگ او
می پخت برای او
غذاهای رنگارنگ و خوشمزه محلی
و می گفت
از قصه های شیرین قدیمی
از آن ادبیات کهن ملی
و گاهی با مواد دور ریختنی
می ساخت برایش عروسک
و چیزهای دوست داشتنی
یه روزکشید تکه پارچه ای
بر سر مشتی کاغذ پاره
و آن شد نوزاد قنداقی
برای هر دو می خواند لالایی
و او می دید خواب های رنگی
کوچولو را می برد
به پارک سر کوچه
او بازی می کرد
با بچه های همسایه
تا که رسید
وقت رفتن مادر بزرگ
مادر بزرگ دل آرا رفت
و کوچولو ماند تنها
در دنیای پر حسرت و آه
( دل آرا شرکاء )
18/4/99
2_4_2020
14/1/99
به مناسبت روز جهانی مبارزه با مواد مخدر
این شعر و سروده زیبا از بانو دل آرا شرکا را به شما خواننده محترم و همه انسان های نجات دهنده ، تقدیم میکنم.
در روزی زیبا
که میخواندن گنجشک ها
در معبر پیاده ، دیدم
جوانکی بر زمین فتاده
با چهره ای لاغر و رنگ پریده
در لباسی ژنده و آلوده
او ، از حال کنون خود ، بی خبر بود
او گیج و منگ ، در دام اعتیاد فتاده بود
او تنها بود و گرفتار
هر چند بود گنهکار و سیه کردار
آخر کجایند آن پدر و مادر
که او را پروراندن
و او ، اکنون فتاده در دام اعتیاد
امروز که روز جهانی
مبارزه با مواد مخدر است
حال آن جوانک تاثر داشت
کاش هر پدر و مادری
اکنون آگاهی دهد به فرزند دلبند
از فریب و وسوسه هولناک دیو اعتیاد
شاید که نجات یابد
جگر گوشه او در فردا
( دل آرا شرکاء )
5/4/99
26/6/2020