به مناسبت روز جهانی پناهندگان
این شعر زیبا از بانو دل آرا شرکا رو تقدیم حضورتون میکنم .
شب است
و دشت آرامیده در سکوت
و خفته اند آن مردمان
آواره از جنگ و دود
اما هنوز جنگ
در رویای خفتگان
غوغا میکرد
دیروز دیده بودم
در چشمان پر اشک او
نهان شده بود
آن سرگذشت رفته بر او
هم در آن پناهگاه
او را دیدم فراغ بال
همچون کبوتری دل آرا
در شوق و آرزوی پرواز
روز جهانی پناهندگان روز تو شد
ای کودک آواره
ای مادر در خون گریسته
ای پدر داغ دیده
امروز تمام مردم دنیا
به تو می اندیشند
به آینده و نقش تو در فردا
( دل آرا شرکاء )
31 خرداد
20_6
delara
shoraka
به مناسبت روز جهانی منع کار کودکان
در چشمان بی گناهت
نگریستم و دریافتم
آن رنج و ظلم و شفقت
توی بی گناه
تو را نگریستم
ای کودک کار
و دیدمت بی یاور
تو را دیدم در مشقت
شاید که فردا
تو را دریابند
ای کودک تنها
می دانم
هنوز چشمان تو
نگران است
به آن آسایش و آرزوها
شاید که رسیده باشد
آن طلوع دل آرای
نجات تو کودک کار
شاید که من ، تو ، ما
بگیریم دستان کودکان کار
شاید که او
لبخند زند به دنیا
( دل آرا شرکاء )
22 خرداد
delara
shoraka
به مناسبت روز جهانی بیابان زدایی
شعر و سروده بسیار زیبای بانو دل آرا شرکاء رو به مناسبت روزجهانی بیابان زدایی به شما و تمام انسان های خوبی که احترام به طبیعت میگذارند و قصد جبران آسیب هایی که افراد به طبیعت زده رو دارند تقدیم میکنم .
دوباره دلم عزم سفر کرد
به سوی آن شهر و کوهپایه
بر لبم لبخند نشسته بود
از تصور دیدن آن
کوه و جنگل و شهر دوباره
در دلم می خواندم نغمه های دل آرا
وَه که چه زیبا بود
آسمان آن شهر در بهار پارسال
تا که رسیدم به آن شهر و دیار
و دیدم بُرج هایی ، سر به فلک کشیده
بَر بٌلندای آن کوه از وسط نیمه شده
حمل میکرد جرثقیلی
تکه های مانده باقی
از آن کوه رویایی
و از سویی بار میزد کامیونی
تکّه های مانده باقی
از جنگل آن حوالی
دگر آبی نبود آسمان آن شهر
در کنار آن بیابان
آلوده بود ، هوای آن شهر
دلم غمگین شد ، از آن همه ظلمی
که رفته بود بر طبیعت
اشکم را فرو ریختم
و بر دلم نوید دادم
که شاید دوباره ، شُد بیابان زدایی
از آن شهر و منطقه
شاید که فردا ترمیم شٌد
آن لتمه های رفته
هر چند که دگر نیست
آن کوه برافراشته
( دل آرا شرکاء )
27 خرداد
و 17 / 6
delara
shoraka
به مناسبت روز جهانی اهداء خون
آرام گشودم دو پلک لرزان ام را
می زد دوباره نبض ضربان زندگی
چرخید نگاه پراز شوق ام
و خیره ماند بر روی آن کیسه سرخ
مینگرسیتم ، آن قطرات سرخ
می چکید قطره قطره ، آن الماس سرخ
می تراوید جرعه جرعه
به درون پیکره نیمه جان ام
پوشانده بود اشک سپاس
روح و دل و جان ام را
از تو انسان نیک سرشت
که با اهداء خون خود
بخشودی به جان دل آرا
آغاز یک زندگی دوباره
( دل آرا شرکاء )
خرداد 24
delara
shoraka
به مناسبت روز جهانی گل
من شاخه گلی دارم
آکنده از عطر گل یاس
می بویم شمیم آن عطر گل یاس
به ناگاه مرا برد
به یاد آن عشق دیرینه
آن یار دُردانه
عشق او باز شکفته شد
در قلب پژمرده
در شگفتم از جادوی
آن گل زیبا
که زنده کرد آن عشق را
در سینه دل آرا
پس هر که ، کِشت کرد گُلی زیبا
زنده کرد عشق را در دلها
ای که با عشق پروراندی
گُل های دل آرا
تو را تحسین میکنم
که شدی شمع فروغ دلها
( دل آرا شرکاء )
25/3/99
به مناسبت روز جهاد کشاورزی
شعر و سروده زیبای بانو " دل آرا شرکاء" رو ، به شما خواننده عزیز و تمام انسان های خوبی که در کشت و زراعت تلاش میکنند تقدیم میکنم .
من میکارم دانه گندمی
در دامان طبیعت
من کِشت میکنم
گندم زاری از طلا
درون دستان من است
آن جواهرسرسبز رویا
من در اندیشه ام دارم ،
آن آسایش فردایت
تو از من میخری
آن میوه گل معرفت
در جهاد کشاورزی من
می دانم
کسی گرسنه
سر بر بالین نمی گذارد
چرا که من کاشته ام
گندم زاری در دل طبیعت
( دل آرا شرکاء )
27 / 3 / 1399
به مناسبت روز جهانی خانواده
چشمانم گشوده شد
در آغوش خانواده ای
پر از مهر
من پرورده شدم
در دامان خانواده ای
پر از عشق
پر از ایثار و تلاش و مشوق
من اکنون میبینم
جهانم را دل آرا
در امنیت و صلح و صفا
دنیای من روشن است
چون دارم خانواده ای
خوب و دل آرا
( دل آرا شرکاء )
25 مرداد
15 مه _ 25 اردیبهشت
به مناسبت روز جهانی خبرنگار
نشسته بودیم
گرداگرد تلویزیون
که ناگاه پخش شد
این خبر از تلویزیون
به گزارش خبرنگار ما
در ادامه از جلوی دیدگان ما
می گذشت تصاویری از یک فاجعه
مردمان را می دیدیم بی سرپناه
در ویرانه ای خراب
صدمه دیده بودند
آن مردمان شک زده
در آن مصیبت و غم
عزیزان از دست رفته
لحظه به لحظه
گزارش می داد خبرنگار
از احتیاجات آن مردم گرفتار
او بود دوشادوش مددرسانان
آتش نشان و هلال احمر و اورژانس
در آن منطقه که نبود هیچ امکاناتی
آنها بودند در تلاطم و نجات انسانهای بیگناه
کلمه انسانیت در این لحظه
برایم شد معنا
با کدامین واژه می توان
تقدیر کرد از شما انسان های
پر از مهر و فداکار و دل آرا
فقط می توانم بگویم
تو را سپاس
ای انسان نیک سرشت
شما را با جوهره ای
از طلا باید نوشت .
( دل آرا شرکاء )
17 مرداد
به مناسبت روز جهانی انسان دوستی
روز بین المللی بشر دوستی
روز جهانی بشر دوستی
به این مناسبت ، سروده و شعر بسیار زیبا از بانو دل آرا شرکا رو تقدیم شما و همه کسانی که دست همیاری خود را به سمت آسیب دیدگان گرفته اند و به مدد آنها شتافته اند تقدیم میکنم .
که گیرد دست او
اویی که رنج می کشد
از حوادث رفته بر او
اویی که درمانده است
در جنگ و خشونت
یا که در قحطی و مصیبت
یا که در بلایای طبیعی ،
آیا شیردلی هست ؟
آیا انسانی پیدا می شود ؟
چشمان پر از انتظارش
هنوز می جوید
نجات دهنده خویش را
او حتما می آید
در لباس یک بشردوست
صلیب سرخ و هلال احمر
یا یک ناجی آتش نشان
یا در پوشش اورژانس
یا که در لباسی ... دل آرا ... می آید
او که گذشته است از راحتی
و آسایش و زندگی خود
دراز میکند ، دستان پر مهرش را
و می گیرد دستان تو را
تویی که گرفتار شدی
در حادثه و مصیبت روزگار
( دل آرا شرکاء )
29/5/99
19 اوت ( آگوست )
19-8-2020
به مناسبت روزجهانی لغو برده داری
و روز بین المللی مبارزه با برده داری
و روز بین المللی یادبود والغاء تجارت برده
شعر و سروده بسیار زیبا از بانو دل آرا شرکا رو تقدیم شما خوانندگان گرامی میکنم .
در دستانم بود روزنامه ای
نوشته بود در بالای صفحه
روز جهانی لغو برده داری
بود در زیر آن متن
چند عکس تأثرانگیز
با دیدن آن صحنه ها
اشکم فرو ریخت
دیدم چهره بَرده گانی
از کشورهای گوناگون
که خورده بودند فریب
و ربوده شده بودند
با زور و تهدید
گمارده بودند آنها را
در کارهای سخت و اجباری
در معدن و کارخانه
یا که گدایی و ازدواج اجباری
در دنیای مدرن امروز
چنین ظلمی
جای تعجب داشت
غمگین شد دلم به حال آن
نگون بختان سیه روز
تسکین دادم دلم را
و گفتم دل آرا
شاید که فردا
تمام مردم دنیا
جمع شدند و یک صدا
برکندن ریشه
ظلم و ستم را از دنیا
( دل آرا شرکاء )
2/5/99
23 اوت ( آگوست )
23-8-2020
23-7-2020