خواب بودم یا بیدار
تو را داشتم در کنار
لبخند پر مهرت
چه زیبا نشست بر دلم
آن عشق و دیوانگی ها
آن سخن های دل آرا
هنوز هست
در دل دل آرا
( دل آرا شرکاء )
delara shoraka
اشعار فوق العاده زیبا
دلارا شرکا
Delara Shoraka is my favorite poet
دل آرا شرکا شعر عاشقانه
بو کشیدم
آن گل های زرد و معطر
آن گل های زیبا و پر ظرافت
در خود داشت
نوایی آهنگین
در خود داشت
سروده هایی رنگین
که می گفت
از آن زیبایی بی مثال
از آن عاشقانه های دل آرا
( دل آرا شرکاء )
اشعار ناب دل آرا شرکا
شاعر زن دل آرا شرکا
با پیراهنی سفید و دل آرا
با قلبی پر از عشق و وفا
با چشمانی پر از انتظار
نشستم به امید دیدار
شاید که دیر رسی
به من عاشق وفادار
من هم چیدم
گل های رز عشق را از سیم
و آنرا گذاشتم
داخل گلدانی از محبت
آری تو می رسی به من
با عشق دل آرا
( دل آرا شرکاء )
Delara
تو هم درآخر راه
تمام دلبستگی ها
و دلتنگی هایت را
می سپاری بر باد
و نگاه کنی بر ما
و در آن تالاب روزگار
در آن جولانگه روزگار
برسی با صداقت افکار
( دل آرا شرکاء )
delara
یثمشقش
ng Hvh
تو را در رویای جان می دیدم
تو را در هر نفسم صدا می زدم
تو را در آیینه قلبم شفاف می دیدم
و در پاسخ شک و ناباوری ها
چون کوه سرافراز و پر غرور
ایستادم به زیبایی و دل آرا
( دل آرا شرکاء )
delara
شعر ناب دل آرا شرکا
در اعماق وجود تو
چه زیبا آرام گرفت دلم
چه زیبا گفتی سخن
با من شیدا
با هر صدای
آهنگین امواج ت
پیام ها داری دریا
شنیدم سخن دریای ات
و آرم گرفت دل آرا
در آغوش آبی بی کرانت
( دل آرا شرکاء )
در اعماق وجود تو
چه زیبا آرام گرفت دلم
چه زیبا گفتی سخن
با من شیدا
با هر صدای
آهنگین امواج ت
پیام ها داری دریا
شنیدم سخن دریای ات
و آرم گرفت دل آرا
در آغوش آبی بی کرانت
( دل آرا شرکاء )
شاعر محبوب دلارا شرکا
delara
delara shoraka
delara poet
ahuv lpf,f
ng Hvh av;h
auv khf nghvh av;h
n;gli svhda svhdkni
,hkkni ,dnd,
در آن روز گرم تابستان
در آن جنگل و گلستان
لبریز بودیم از شادی و مهر
تو در من گم گشته بودی
و من تو را می دیدم دل آرا
( دل آرا شرکاء )
delara
شعر بسیار دلنشین دل آرا شرکا
می درخشیدند
ستاره های دنیا
بر روی رود خانه زیبا
موج می زد
و می رفت شتابان
آن رودخانه
زلال و دل آرا
( دل آرا شرکاء )
delara
shoraka
سروده های فوق العاده زیبا دل آرا شرکا
می ریخت
آن پنبه دانه های نقره ای
از آسمان پر ابر نیلی
بودیم سرمست و شاد
در میان آن برف و باد
همچون آن درختان در میان برف
که بودند تک تک
پنهان و نمایان
می شدیم پنهان و نمایان
دل آرا و خندان
( دل آرا شرکاء )
delara
سروده زیبای سیب تازه بانو دل آرا شرکا
بو کشیدم
سیب تازه ای ،
بو کشیدم
آن شمیم و عطر دل آرا ی تازه ،
و گوش سپردم
به آن نغمه های دل آرای باران
باز مرا برد به آن
ساعت های روشن دیدار تو
باز سرمست شدم
به آن لحظه های دیدار
و به آن گرما
و عطر دل آرا ی تن تو
که مرا برد
به عالم رویا
( دل آرا شرکاء )
delara